قدس آنلاین: همچنان که پیش از این نوشتم، واقعه عظیم عاشورا با همه عظمت تاریخی و دینیاش، در ایران رنگ و بویی دیگر هم دارد. نهضت عاشورا نگرش ما را به زندگی و زیست مؤمنانه نشان میدهد؛ از این منظر، نگاه ما به واقعه عاشورا نه نگاه به رخدادی تاریخی و تراژیک بلکه تماشای مسیر رستگاری است. گویی حسین بنعلی(ع) و نحوه رفتار او در واقعه عاشورا برای ما، کهنالگوی دینداری و زیست مؤمنانه بر پهنه زمین است.
این رخداد در ذهن و ضمیر ما تجلی نبرد اسطورهای خیر و شر است و هم از اینروست که شکلی از آن را در همه ایام و همه امور، ساری و جاری میدانیم و معتقدیم همه روزها روز عاشوراست و همه زمینها، زمین کربلا... .
اما علاوه بر اینها در باور ایرانیها قیام حضرت امامحسین(ع) علیه یزید، شکلی آیینی از قیام علیه پادشاه ظالم هم هست؛ قیامی که در اسطورههای ایرانی، جایگاهی ارجمند دارد.
«در فرهنگ ایرانی، شاه باید در خدمت اهورا و خیر باشد و هرگاه از این وظیفه سرکشی کند، قهرمان یا مردم، علیه این شاه ظالم شورش کرده و او را نابود میکنند. پس از اسلام هم این اندیشه در میان مردم وجود دارد. مانند قیام امامحسین(ع) در برابر شر و میبینیم که مردم ایران به این شخصیت تاریخی-دینی تعلق خاطرزیادی دارند. این حماسه، علاوه بر ابعاد تاریخی و مذهبی، بار اسطورهای هم دارد».(۱)
به باور ایرانیها فَرَّه ایزدی همیشه همراه پادشاه دادگر است و اگر پادشاهی بیداد کند، فره ایزدی از او دور خواهد شد. در این میان یزید حاکم ظالمی است که به شکلی بارز، فاقد صفات پسندیده است و به هیچ روی نمیتواند دارای فره ایزدی باشد، اما در سپاه مقابل، حضرت امامحسین(ع) چون در سوی خیر ایستاده و تجلی بارز همه خیرخواهیهاست، پس فرهایزدی همراه اوست. در ذهن و ضمیر ایرانیها حضرت امامحسین(ع) پادشاهی است که میخواهد خوبی را بر جهان حاکم کند و مردمان را از بدی، برهاند. اطلاق عناوین «شاه»، «شاهزاده» و... به ایشان و فرزندان و خانوادهاش(نیز آیینهایی همچون تاجگذاری و...) هم از این منظر معنا مییابد.
در شاهنامه، جمشید پادشاه ایرانی پس از آنکه بنیان مدنیّت را بنا مینهد، گرفتار خودبینی شده و از سر همین ناسپاسی به یزدان، فرهایزدی از دور میشود.
یکایک به تخت مَهی بنگرید
به گیتی جز از خویشتن را ندید
چنین گفت با سالخورده مَهان
که جز خویشتن را ندانم جهان...
چو این گفته شد فر یزدان ازوی
بگشت و جهان شد پر از گفتوگوی
در این میان، ضحاک پسر مَرداسِ عرب، که به همدستی اهریمن، پدرش را از میان برداشته، بر ایرانزمین حاکم میشود و ستمکاری پیشه میکند. نیز جوانان را میکشد تا از مغز سرشان، مارهایی که از دوشش سر بر کردهاند را خوراک بدهد. حکومت ظلم او هزار سال به درازی میکشد، اما سرانجام کاوه آهنگر که از ستم ضحاک به ستوه آمده، چرمپاره پیشکاریاش را بیرق قیام علیه پادشاه سمتکار میکند.
یکی بیزیان مرد آهنگرم
ز شاه آتش آید همی بر سرم
تو شاهی و گر اژدهاپیکری
بباید بدین داستان داوری
که گر هفت کشور به شاهی تراست
چرا رنج و سختی همه بهر ماست؟
کاوه به همدستی مردم، سرانجام فریدون جوان را بر جای ضحاک بر تخت مینشاند.
قیام کاوه آهنگر و درفش کاویانی که او برمیفرازد، جایگاهی ویژه در جهانبینی ایرانی دارد؛ از این منظر، در باور ما مردم، حکومت ظلم، هر چه هم درازدامن، سرانجام به یاری مردم و به دست پهلوانی رادمرد سرنگون خواهد شد.
واقعه عاشورا از این منظر هم، تجلی اسطورههای ایرانی است. جامعه ایرانی با ذهنیت اسطورهای، حضرت امامحسین(ع) را در جایگاه جوانمردی مینشاند که علیه حکومت ظلم به پا خواسته است و البته در این نبرد نابرابر، به شهادت رسیده است؛ اما پرچم عدالتخواهی و جوانمردی را بر زمین نگذاشته است.
نیز از همین منظر است که در تطبیق واقعه عاشورا با اساطیر، عناصر خیر، هویتی ایرانی و عناصر شر، هویتی غیرایرانی مییابند.
«معاویه(و یزید) در اندیشه مردم به ضحاکی نو بدل میشوند که محکوم به فناست. از سوی دیگر، ضحاک سامینژاد است و برای ایرانیان نماد قوم عرب محسوب میشود. به همین دلیل هم در اندیشه ایرانی، امامحسین(ع) که مظهر خیر است، به نوعی تبار ایرانی مییابد و معاویه(و یزید) تبار عرب».(۲)
به باور عامه، حسینبنعلی، داماد ایرانیهاست. او کسی است که شهربانو دختر یزدگرد سوم را به همسری درآورده(۳) و فرزندش حضرت علیبنحسین(ع)، از همین منظر «ابن خیرتین» خوانده میشود.
--
منابع و پینوشت
۱- فرهنگ و زندگی روزمره/ گفتوگوی ناصر فکوهی با جلال ستاری / نشر فرهنگ جاوید/ ۱۳۹۱/ صفحه ۴۹
۲-همان/ صفحه ۴۸
۳-ادله مختلفی درباره درستی یا نادرستی روایت تاریخی ازدواج حضرت حسین بنعلی(ع) و شهربانو، دختر یزدگرد سوم بیان شده است. در استناد به درستی این روایت میتوان به «شاهدخت والاتبار» نوشته احمد مهدوی دامغانی و در رد آن، به کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» نوشته مرتضی مطهری اشاره کرد.
نظر شما